دو معادله، یک مجهول
به بهانه 25 آذر روز پژوهش؛ دانشگاه درجه یک، مملکت درجه یک، پژوهش هایی درجه یک...
به بهانه 25 آذر روز پژوهش؛ دانشگاه درجه یک، مملکت درجه یک، پژوهش هایی درجه یک...
چند روز پیش کلیپی از صحبت های دکتر گلشنی، استاد دانشگاه شریف، در فضای مجازی دست به دست شد که در آن وی با انتقاد از مقاله محور شدن دانشگاه ها و سوق دادن دانشجویان از پژوهش به چاپ مقاله در مجله های مختلف (به هر طریق)، آمار تولیدات علمی سال های 2005 تا 2012 را شاهد قرار داده و افزود: در طی این سال ها میزان مقاله های چاپ شده در مجله های علمی 5 برابر شد، یعنی از 8 هزار به 39 هزار مقاله رسید، اما آیا در طی این سال ها میزان واردات کشور به یک پنجم کاهش یافت؟! یا آیا میزان صادرات کشور یک پنجم افزایش داشته است؟!
در پشت پرده چندبرابر شدن تعداد مقاله های علمی که بیشتر به کار ارائه آمارهای دهن پر کن سازمان ها می آید، این نکته وجود دارد که برخی از دانشگاه ها دفاع از پایان نامه دانشجویان را منوط به چاپ مقاله در مجله های ISI (که اغلب هزینه بر بوده و با خروج ارز همراه است) می کنند و این به منزله به نام ما و به کام آنها است.
اما سوال اصلی اینجاست که چه اتفاقی درحال رخ دادن در فضای علمی و پژوهشی کشور است؛ پژوهش درست صورت نمی گیرد و مقاله ها ارزش علمی ندارند؟ ارزش علمی دارند اما در اولویت سیاست گذاری کشور نیستند؟ در اولویت هستند اما فرد یا ارگانی نیست (یا نمی خواهد) آنها را اجرایی کند؟
دانشگاه درجه یک؟!
اگر دانشگاه را مهد پژوهش و هدایت گر دانشجویان به عنوان نیروی محرک و پیش برنده کشور در عرصه های مختلف با تبیین خط فکری درست بدانیم، پس باید به راحتی این سوال ها را پاسخ داد که: کدام یک از سیاست های کشور پیش از تصویب و اجرا، در دانشگاه ها مورد پژوهش قرار می گیرد؟ یا کدام یک از پژوهش های علمی متعددی که در رشته های مختلف انجام می شود در سیاست های کشور نقش ایفا می کنند؟
آش شور اقامت طلایی
نکته دیگری که ممکن است مطرح شود کمبود پژوهشگر است. دکتر امیرحسین اسدی، داور برجسته مسابقه میدون، چندی پیش در صفحه شخصی خود خبری را به نقل از مقام بلندپایه یکی از کشورها با عنوان "اقامت طلایی 10 ساله برای پژوهشگران" استوری کرد که در حقیقت زنگ خطری باشد از نخبه ربایی برخی از کشورها از ایران؛ اما دقایقی بعد وی استوری جدیدی گذاشت مبنی بر اینکه افراد زیادی متاسفانه درباره شرایط و چگونگی این اقامت پیام گذاشته بودند.
پس می توان اینطور استدلال کرد که ما کمبود پژوهشگر نداریم، دغدغه اصلی به کارگیری درست از پژوهشگران در عرصه های گوناگون است که این مهم هنوز در معمای تودرتوی بوروکراسی های اداری سرگردان است و به مقصود نرسید!
سفرت به خیر، اما...
گفته می شود که برای آموزش هر ایرانی از اول دبستان تا پایان دکترا یک میلیون دلار هزینه می شود و حال اگر این عدد را در کنار خروج سالانه 150 هزار نیروی متخصص از کشور به دلیل نبود شغل مناسب، نبود امکانات آموزشی درخور و درآمد پایین تر از سطح توقع و... بگذاریم، به خوبی متوجه می شویم که سالانه چقدر از خزانه داخلی به جیب کشورهای دیگر ریخته می شود. البته که این موضوع جدا از ثمراتی است که هر کدام از این افراد می توانستند در عرصه های مختلف اقتصادی و علمی داشته باشند...
نوشته شده توسط: دکتر محمدرضا منصوریان
نظرات (0)